برخی از بانوان اول کشورهای جهان (تصویری)

23 04 2010

برخی از بانوان اول کشورهای جهان (تصویری)

«خیرالنساء گل» – همسر رئیس جمهور ترکیه

«اسماء الاسد» – همسر رئیس جمهور سوریه

«کارلا برونی» – همسر رئیس جمهور فرانسه

«سویتلانا مدودوا» – همسر رئیس جمهور روسیه

«شانتال بیاه» – همسر رئیس جمهور کامرون

ملکه رانیا – همسر پادشاه اردن

«سارا براون» – همسر نخست وزیر بریتانیا

«اولین ایلوس» – همسر رئیس جمهور استونی

«لتیزیا اورتیس روکاسولانو» – همسر ولیعهد اسپانیا

«مهربان علییوا» – همسر رئیس جمهور آذربایجان

«موزه ناصرالمسند» – همسر دوم امیر قطر

«میشل اوباما» – همسر رئیس جمهور آمریکا

«لورین هارپر» – همسر نخست وزیر کانادا

منبع: عصرایران

قربون خدا برم به قيافه 90 درصدشون نميشه نگا كرد ميگن شانس داشته باش خوشكلي ميخواي چيكار اينم دليل. از اين تابلو تر ديگه نميشد !!





هنر نزد ايرانيان است و بس

17 04 2010

فقط یک ایرانی استعداد چت کردن همزمان با ۱۸ آی دی یاهو رو داره!

فقط یک ایرانی هنگام دور زدن با ماشین، بجای استفاده از راهنما، دستش رو بیرون از ماشین میاره!

فقط یک ایرانی میتونه بوسیله بوق ماشین از سلام و احوالپرسی گرفته تا فحش … استفاده کنه!

فقط در ایرانه که بعد از مراسم ازدواج به عروس و داماد به جای آرزوی خوشبختی انواع راه های کشتن گربه دم حجله را آموزش می دهند.

فقط در سریال های ایرانیه که آدم خوباش فقیرند و پر از اعتقاد و آدم بداش پولدارند و دزدند و به هیچ وجه آدم ها نمی تونند هر دو خصلت را داشته باشند

فقط یک خواننده زن ایرانی، این نبوغ رو داره که با لباس شب بتونه تو کوه و کمر آواز بخونه

فقط یک پسر ایرانیه که بعد از ازدواجش تازه بیاد دوران شیرخوارگیش میوفته و به مادرش وابسته میشه

فقط یک فروشنده ایرانیه که اگه وارد فروشگاه بشی و مثلا یک پیراهن را ازش بخوای بیاره تا پرو کنی میگه «اگه میخری بیارمش»

فقط در ایرانه که بعد از یک تصادف ساده ممکنه قتل اتفاق بیوفته

فقط در عروسی ایرانیه که تعداد بچه ها از تمام میهمان ها و خدمه بیشتره

فقط یک مرد ایرانیه که مامانش رو بیشتر از زنش دوست داره

فقط در رستوران ایرانیه که تو بجای معاشرت با کسایی که باهاشون اومدی، بر و بر میز روبروت رو نگاه میکنی

فقط یک خانم ایرانیه که توی سوپر مارکت، سلمونی، مهمونی، صف مرغ و تخم مرغ، کفش پاشنه 25 سانتی میپوشه

فقط در ایرانه که توی مهمونی، آدمها بجای معاشرت کردن و شاد بودن فقط به دنبال ایراد گرفتن و سوژه کردن هستند!

فقط در ایرانه که تا یه مهمون خارجی میاد سریع دور و برش جمع می شن و می پرسن اجاره خونه اون ور آب چقدره؟

فقط یک پدر بیچاره ایرانیه که مجبوره خرج بچه هاشو تا زنده است بده بعد هم بگن بیچاره سنی نداشت سکته کرد!

فقط در ایرانه که ابروی دختراش 6 خط بالاتره!

فقط یه دختر ایرانی این استعداد رو داره که توی گرمای تابستون چکمه بپوشه و توی سرمای زمستون صندل!

فقط یک ایرانیه که توی رستوران بعد از خوردن غذاش درخواست ظرف یکبار مصرف میده تا 2 لقمه باقیمونده غذاشو ببره خونه چون فکر میکنه پول داده!

فقط یک ایرانیه که تو رستوران سالاد را شخم میزنه و قبل از اینکه غذا رو براش بیارن سیر میشه!

فقط یک پدر و مادر ایرانی هستند که چه بچشون 4 سال داشته باشه چه 40 بازم این اجازه را دارن که حتی به آب خوردن بچشون نظارت کامل داشته باشن!

فقط ایرانی ها هستند که معتقدن که هنر، فقط و فقط نزد خودشونه!!!

فقط ایرانی ها هستند که در فرودگاه ها یه 40/50 کیلو اضافه بار دارن!

فقط ایرانیها هستند که باز هم در رستوران همون هتل دوربین بدست از غذا و همه توریستهای دیگه در حال خوردن غذا بدون اجازه فیلم میگیره تا به همه بگه من کجا بودم!

فقط در اداره های ایرانه که هیچ وقت حق با مشتری نیست و هر یک از کارکنان خود مدیر کل آن اداره هستند و در ضمن به نشانه خاکی بودن کفشهاشونو زیر میز پارک می کنند و با دمپایی در اداره ميچرخه!

فقط در اداره های ایرانه که امکان داره پرونده های شما گم بشه!

فقط در ایرانه که پسر به پسر تیکه میندازه تا پیش دوست دخترش کلاس بزاره!

فقط یک ایرانی هست که پیش از یاد گرفتن کامپیوتر، می تونه فیلتر رو دور بزنه!

پی نوشت:مطلب فوق متن یک ایمیل بود که طبق معمول منبع هم نداشت و باید بگم فقط یک ایرانی میتونه مطالب رو بدون ذکر منبع هر جا دلش خواست نقل کنه!!!

به نقل از مرد مترو





طریقه فحش دادن آدمای مختلف

3 03 2010

طریقه فحش دادن آدمای مختلف

……………………………………………

* یک وکیل مجلس این طور فحش می‌دهد:

احمق بی‌قانون، کودن، بی اعتبارنامه، تو از مصونیت اخلاقی خود سوء استفاده کرده‌ای. بدترکیب، ‌قیافه کبود. دیگر اعتماد من از تو سلب شد. دیگر دوستی من و تو وخیم گردید. مرده‌شور آن صدای زنگوله مانندت را ببرد. یک جلسه دیگر اگر جلوی چشمم بیایی استیضاحت می‌کنم !

* یک افسر این طور فحاشی می‌کند:

زنیکه بی‌انضباط. ای توپ، ای مسلسل، شمشیر توی فرق سرت بخورد، یابوی بی رکاب. آجر نظامی توی سرت بخورد. یغلبی ، چخماق ، الهی توی صف مرده‌ها بری !

* یک کارمند اداره می‌گوید:

خفه شو، پرونده ناقص، دون اشل، الهی اسمت جزو مراسلات فوت شدگان به آن دنیا ارسال شود، الهی در قبرستان برای همیشه بایگانی شوی، لامذهب، بی دین، مدیرکل! الهی از این دنیا اخراج بشی!

* یک درشکه‌چی :

تف برویت، کپی اوغلی. حیوون علیشاه، مگر اینجا طویله است؟ لامروت مثل خیابان سنگفرش می‌ماند!
آقا می‌گیرم سوتت می‌کنم که دو کورس اونطرف‌تر بیایی پایین، رنگش مثل پهن می‌ماند!

* یک خیاط:

ای بی قواره، بد برش، بی آستر. به خدا چاک دهنت را می‌دوزم. گوشهایت را قیچی می‌کنم . مرده‌شور صورت آبله‌ای سوزن سوزنیت را ببره، در عالم رفاقت صد دفعه ترا پرو کردم اما باز هم ناصاف از آب درآمدی. خوبه، بسه دیگه، جلوی حرفهایت را درز بگیر… باشه، باشه این بود اجرت. بیست سانتیمتر دوستی من که حالا با دو ذرع و سه چارک قد،‌ قلب مرا بشکافی؟

* یک بازاری محتکر:

دِهه… چک بی‌محل را تماشا کن. سفته سوخت شده را ببین. دلال مظلمه را بپا ! مردیکه، پنجاه و سه پارچه آبادی که دارم توی سرت بخوره، الهی زیر ماشین بیوک بری، خیر ندیده بی‌اعتبار. تف تمام مستاجرینم به ریش پدرت، درد و بلای سرقفلی‌هام بخوره توی کاسه سرت. محتکر حماقت و لجاجت! برو حجره‌ات را تخته کن عمو





سفر رویایی

24 07 2009

تاب، ورود شما را به هواپيماي جمهوري اسلامي ايران خوشامد ميگويم و برايتان سفر خوشي را آرزو ميكنم. اگر در هواي داخل كابين اختلالي پيش آمد، سربند مخصوصي از بالاي سرتان به پايين مي افتد كه رويش نوشته: جانم فداي رهبر. فورا آنرا برداشته و بسيجي وار آنرا دور سر خود ببنديد و يا حسين گويان از دربهاي اضطراري يعني دو درب در جلو ، دو درب درعقب و يك درب در وسط هواپيما به بيرون پرت شويد. توجه داشته باشيد كه در همه حال حجاب اسلامي را رعايت كنيد حتي در موقع پرت شدن از هواپيما. براي مواقع اضطراري يك بسته كفن در زير صندلي شما قرارداده شده كه آنرا بيرون آورده و بعد از گفتن شهادتين و دعا براي سلامتي رهبر بپوشيد. از كليه مسافرين محترم و عاشقان شهادت خواهشمندم در طول پرواز تا لحظه مرگ از وسايل الكترونيكي مانند تلفن همراه و لب تاپ و چرتكه و ماشين حساب اكيدا خودداري كنيد. برايتان سفر آخرت دلپذيري را آرزو ميكنم. ناراحت نباشيد اين شتري است كه درب خانه همه ميخوابد. يكي زودتر يكي ديرتر. خوشا به سعادت شما كه سوار هواپيماي ما شديد تا شهيد شويد. اگر دستمال كاغذي براي پاك كردن اشكهايتان لازم داشتيد ما نداريم بايد همراه خودتان مي آورديد. در طول پرواز، همكارانم از شما پذيرايي خواهند كرد ولي قبل از آن مراسم سينه زني و نوحه خواني داريم. تسبيح براي ذكر استغفار در رنگهاي مختلف موجود است كه تقديم خواهد شد





کم هزینه ترین لذت های دنیا چیست؟

4 06 2009

کم هزینه ترین لذت های دنیا چیست؟
اعصابم خورده، بدهكارم ، گرفتارم و …
اگه كمی و فقط كمی بخواهیم از زندگی لذت ببریم و نگاهمان را كمی بهتر كنیم بسیاری از لذت ها نه وقت زیادی می خواهد و نه پول زیادی. پس منتظر تغییرات زیاد در یه روزی كه معلوم نیست كی باشد نباشیم…در کوچکترین اتفاقات عظیم ترین تجارب بشر نهفته است . باور کنید …
1-گاهی به تماشای غروب آفتاب بنشینیم.
2 -سعی كنیم بیشتر بخندیم.
3- تلاش كنیم كمتر گله كنیم.
4 – با تلفن كردن به یك دوست قدیمی، او را غافلگیر كنیم.
5 -گاهی هدیه‌هایی كه گرفته‌ایم را بیرون بیاوریم و تماشا كنیم.
6 – بیشتردعا كنیم.
7 -در داخل آسانسور و راه پله و… باآدمها صحبت كنیم.
8- هر از گاهی نفس عمیق بكشیم.
9- لذت عطسه كردن را حس كنیم.
10- قدر این كه پایمان نشكسته است را بدانیم.
11- زیر دوش آواز بخوانیم.
12-سعی كنیم با حداقل یك ویژگی منحصر به فرد با بقیه فرق داشته باشیم .
13- گاهی به دنیای بالای سرمان خیره شویم.
14- با حیوانات و سایر جانداران مهربان باشیم.
15- برای انجام كارهایی كه ماهها مانده و انجام نشده در آخر همین هفته برنامه‌ریزی كنیم!
16- از تفكردرباره تناقضات لذت ببریم.
17- برای كارهایمان برنامه‌ریزی كنیم و آن را طبق برنامه انجام دهیم. البته كار مشكلی است!
18- مجموعه‌ای از یك چیز (تمبر، برگ، سنگ، كتاب و… برای خودمان جمع‌آوری كنیم.
19- در یك روز برفی با خانواده آدم برفی بسازیم.
20- گاهی در حوض یا استخر شنا كنیم، البته اگر كنار ماهی‌ها باشد چه بهتر.
21- گاهی از درخت بالا برویم.
22- احساس خود را در باره زیبایی ها به دیگران بگوئیم.
23- گاهی كمی پابرهنه راه برویم!.
24- بدون آن كه مقصد خاصی داشته باشیم پیاده روی كنیم.
25- وقتی كارمان را خوب انجام دادیم مثلا امتحاناتمان تمام شد، برای خودمان یك بستنی بخریم و با لذت بخوریم
26- در جلوی آینه بایستیم وخودمان را تماشا كنیم.
27- سعی كنیم فقط نشنویم، بلكه به طور فعال گوش كنیم.
28- رنگها را بشناسیم و از آنها لذت ببریم .
29- وقتی از خواب بیدار می‌شویم، زنده بودن را حس كنیم.
30- زیر باران راه برویم.
31- كمتر حرف بزنیم و بیشترگوش كنیم ..
32- قبل از آن كه مجبور به رژیم گرفتن بشویم، ورزش كنیم و مراقب تغذیه خود باشیم .
33- چند بازی و سرگرمی مانند شطرنج و… را یاد بگیریم.
34- اگر توانستیم گاهی كنار رودخانه بنشینیم و در سكوت به صدای آب گوش كنیم.
35- هرگز شوخ طبعی خود را از دست ندهیم.
36- احترام به اطرافیان را هرگز فراموش نكنیم.
37- به دنیای شعر و ادبیات نزدیك تر شویم.
38- گاهی از دیدن یك فیلم در كنار همه اعضای خانواده لذت ببریم.
39- تماشای گل و گیاه را به چشمان خود هدیه كنیم.
40- از هر آنچه كه داریم خود و دیگران استفاده كنیم ممكن است فردا دیر باشد.
__________________





نامه دختری به جمونگ

29 05 2009

تاريخ انتشار: ۰۷ خرداد ۱۳۸۸ -۰۸:۴۳

نامه‌ی دختری به جومونگ


مگر رستم هماني نبود که چند وقت پيش ها يک سريالي ازش نشون داد؟ اونکه اصلا لاجون بود.فقط حرف ميزد. اگر اسطوره ما اون بود ما اصلا اسطوره نخواستيم,… سلام آقاي جومونگ .اميدوارم حالتان خوب باشد و ملالي در وجود شريف نباشد. اگر از احوال اينجانب و ساير هموطنان بپرسيد بنده که مخلص جناب عالي و تمام اعضاي گروه دامون هستم . هموطنان هم همگي دوست دار جناب عالي هستند و هرشنبه و سه شنبه مشتاقانه پاي تلويزيون مي نشينند تا جمال مبارک جنابعالي وياران را ببينند و مرحبا بگويند و بر هر چه تسو و تسوئيان لعن و نفرين بفرستند. و البته بعضي ها هم به خاطر تماشاي جمال کم مثال بانو سوسانو به تماشاي سريال شما مي نشينند.به من چه؟ مرا که توي قبر اونها نمي گذارند. غرض فقط اين بود که بگويم اينجا همه جور آدمي هست.آقاي جومونگ من خيلي خوشحالم که سريال شما را تلويزيون ما نشان مي دهد. آخه مي دانيد؟ ماتوي سرزمين بزرگ مان اصلا آدمي مثل شمانداريم! نه درتاريخ مان نه درقصه ها و افسانه هامان مثل شما نداريم. به همين جهت ديدن شجاعت هاي شما ،درستي شما ،کارداني شما برايمان لذت بخش است .چه کسي مي تواند سه تا تير در کمان بگذارد و هرسه رابه هدف بزند؟ چه کسي مي تواند آنهمه صبرکند تا اعتماد آدمي مثل تسو را به دست بياورد؟ چه کسي مي تواند يک تنه به وسط يک فوج بزند و همه را از دم تيغ بگذراند؟ اين کار فقط و فقط ازجنابعالي برميايد.عموي پدرم مي گويد رستم زور صدتا جومونگ راداشته است. ولش کنيد لطفا. پير است و هذيان مي بافد .کلي هم اسم هاي اجغ وجغ مثل گيو و گودرز و سياوش و بيژن و کيخسرو و اينها پشت سرهم رديف مي کند که مثلا اينها اساطير مايند .من که جدي اش نميگيرم اگر آنها اسطوره بودند، اگر از جنابعالي سر تر بودند چرا صداسيماي ما ازشان فيلم نمي سازد؟ مگر رستم هماني نبود که چند وقت پيش ها يک سريالي ازش نشون داد؟ اونکه اصلا لاجون بود.فقط حرف ميزد. اگر اسطوره ما اون بود ما اصلا اسطوره نخواستيم, داداشم ديروز که ازمدرسه اومد ازقول معلم تاريخشون مي گفت که ما يه ستارخاني داريم که مثل جومونگ افسانه نيست و واقعي است وتازه از جومونگ هم چيزي کم نداره .و کلي ازشجاعت و کاردرستي اش گفت. گفتم داداشم گوش کن.من هم ستارخان راخوب مي شناسم. هموني يه که اسمش رو خيابون دايي اينهاست. اما اگه کارش درست بود لابد يه فيلمي، سريالي چيزي ازش مي ساختند. بد که نگفتم .خلاصه اينجا هرروز يه اسطوره علم مي کنند که مثلا ازشما سرتر باشه اما نمي شه .اما گوش من بدهکار اين حرفها نيست .من فقط مخلص جومونگم وغيرجنابعالي اسطوره اي ندارم.دور دور جومونگ است وبس.منبع:برنا





تصاویر بسيار جالب از کاندیداهای ریاست جمهوری در ایران

25 05 2009

undefined

این آقا گفته است اولویتش استفاده از کراوات است و در صورت انتخاب شدن وزرای دولتش باید کروات بزنند . ولی برای سایر مردم اجباری درکار نیست. طبق حقوق بشر هر کی دلش میخواد بزنه ، هر کی دل میخواد نزنه ادامهٔ مطلب »





يك داستان

13 02 2009

اسكندر مقدوني در سي و سه سالگي در گذشت . روزي كه اين جهان را ترك مي كرد خواست يك روز ديگر هم زنده بماند ، فقط يك روز ديگر ، تا بتواند مادرش را ببيند . آن 24 ساعت فاصله اي بود كه بايد طي ميكرد تا به پايتختش برسد . اسكندر از راه هند به يونان بر مي گشت و به مادرش قول داده بود وقتي كه تمام دنيا را به تصرف خود در آورد بازخواهد گشت و تمام دنيا را يكپارچه به او هديه خواهد كرد .

بنابراين اسكندر از پزشكانش خواست تا 24 ساعت مهلت براي او فراهم كنند و مرگش را به تعويق اندازند .

پزشكان پاسخ دادند كه كاري از دستشان بر نمي آيد ، و گفتند كه او بيش از چند دقيقه قادر به ادامه ي زندگي نخواهد بود .

اسكندر گفت : (( من حاضرم نيمي از تمام پادشاهي خود را ، يعني نيمي از دنيا را ، در ازاي فقط 24 ساعت بدهم .))

آنها گفتند : (( اگر همه ي دنيا را هم كه از آن شماست بدهيد ما نميتوانيم كاري براي نجاتتان صورت بدهيم . اكري غير ممكن است . ))

آن لحظه بود كه اسكندر بيهوده بودن تمامي كوششهايش را عميقا درك كرد .

با تمام دارايي اش كه كل دنيا بود نتوانست حتي 24 ساعت را بخرد . سي و سه سال از عمرش را به هدر داده بود براي تصاحب چيزي كه با آن حتي قادر به خريدن 24 ساعت هم نبود .

متوجه شد كه به خاطر اين دنياي واهي بايد با نوميدي و محروميت كامل جهان را ترك كند .

تمام مردان جاه طلب با نااميدي از دنيا مي روند . بيشتر انسانها در نااميدي زندگي مي كنند و در نااميدي از دنيا مي روند . قناعت به سادگي يعني درك اين نكته كه خواسته ها در زندگي غير عقلايي و احمقانه ان





مراسم ترحیم مرحوم بالاترین

6 02 2009

undefined





يك زن مثل من

6 02 2009

زن عشق می كارد و كینه درو می كند…. دیه اش نصف دیه توست و مجازات زنایش با تو برابر… می تواند تنها یك همسر داشته باشد و تو مختار به داشتن چهار همسرهستی…. برای ازدواجش در هر سنی ـاجازه ولی لازم است و تو هر زمانی بخواهی به لطف قانونگذار می توانی ازدواج كنی… در محبسی به نام بكارت زندانی است و تو… او كتك می خورد و تو محاكمه نمی شوی… او می زاید و تو برای فرزندش نام انتخاب می كنی… او درد می كشد و تو نگرانی كه كودك دختر نباشد… او بی خوابی می كشد و تو خواب حوریان بهشتی را می بینی… او مادر می شود و همه جا می پرسند نام پدر.

و قرن هاست كه او؛ عشق می كارد و كینه درو می كند چرا كه در چین و شیارهای صورت مردش به جای گذشت زمان جوانی بر باد رفته اش را می بیند و در قدم های لرزان مردش؛ گام های شتابزده جوانی برای رفتن و درد های منقطع قلب مرد؛ سینه ای را به یاد می اورد كه تهی از دل بوده و پیری مرد رفتن و فقط رفتن را در دل او زنده می كند… و اینها همه كینه است كه كاشته می شود در قلب مالامال از درد…! و این, رنج است دكتر علي شريعتي